من به کجا سفر برم؟!

ساخت وبلاگ
غریبه بودن به هرحال...اونم تو محله های اسلامشهر... گفت دخترا تنها نرید داخل خونه ها... یه آقا حتما همراهتون باشه... هوم ویزیت بود... بازدید از منازل و خانواده های مناطق محروم... گفت یه خانواده ست یه پسر یازده ساله ی عقب مونده ذهنی داره بومی همین جا ن... دو نفر قبول کردن رفتن... گفت یه خانواده افغانیه با سه تا بچه خانومش تازه فارغ شده کی میره؟! همه یکم به هم نگاه کردیم... افغانی... نژاد...جبر جغرا من به کجا سفر برم؟!...
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 267 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 16:50

خواندن و نوشتن را در پنج سالگی با سرمشق های پدر شروع کردم... با نوشتن آب و بابا و بادام و انار و و و در صفحه های بلند و تمام نشدنی ورقه های امتحانی آن زمان با کادر آبی روشنش... دو هفته طول کشید تا چهار روی آخرین برگه را نوشتم اما دیگر دنیا فرق کرد ... حس میکردم لا به لای بزرگتر ها بُر خورده ام... داستان و شعر می نوشتم ... ثبت میکردم هر آنچه که از ذهنم می گذشت و غلط های املایی خنده دارم سوژه ی وقت من به کجا سفر برم؟!...
ما را در سایت من به کجا سفر برم؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anaarkhatoonc بازدید : 264 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 16:50